یاس
پیوند: http://yaseali1.womenhc.com/
پیوند: http://yaseali1.womenhc.com/
روزي گذر امام به جمعي از گدايان افتاد که چند پاره نان خشک در پيش داشتند و مشغول خوردن بودند. چون نظر آنان به حضرت افتاد، تعارفش کردند. امام حسن از اسب فرود آمده و فرمود: خدا متکبران را دوست نمي دارد. آن گاه با آنان نشست و از غذايشان تناول کرد. به برکت وجود آن بزرگوار چيزي از غذا کم نيامد. آن وقت، حضرت آنان را به مهماني دعوت کرده و ضمن دادن غذاي خوب، لباسهاي فاخري نيز به آنها هديه داد
مردي به نام نجيح مي گويد: ديدم امام حسن (ع) دارد غذا مي خورد. در اين حال سگي آمد و پيش روي آن حضرت ايستاد. امام مجتبي (ع) يک لقمه غذا که مي خورد يک لقمه هم به سگ مي داد. گفتم يابن رسول الله! اجازه مي دهي اين سگ را دور کنم؟ فرمود نه! زيرا دوست ندارم که جانداري به من بنگرد که غذا مي خورم و من چيزي به او ندهم. بگذار باشد وقتي سير شد خودش مي رود.
همه انسانها وارث اوصاف الهي پيامبرانند.
پیوند: http://karbobalaee.ir/
وقتی تمام صاعقه ها را جنون گرفت
طوفان وزید و قافیه ها بوی خون گرفت
تا گفتم السلام علیکم شروع شد
قلب قلم تپید و تلاطم شروع شد
آغاز روضه نبود به نام خدا
^حسین^
شاعر نوشت اول این روضه ،یا حسین
نام تو بر لب آمد و شاعر به گریه گفت:
“باز این چه شورش است در خلق عالم است”
آمد ندا ز عرش که ماه محرم است
الف . تعريف مباشر فقها نسبت به تعريف مباشر نظر يكسان ندارند و آنرا با عبارات گوناگون تعريف كرده اند. حضرت امام(ره) مى نويسد:
المراد بالمباشره اعم من ان يصدر الفعل منه بلا آله كخنقه بيده او ضربه بها او برجله فقتل به او بآله كرميه بسهم… او كان القتل منسوبا اليه بلا تاول عرفا كالقائه فى النار… الى غير ذلك من الوسائط التى معها تصدق نسبه القتل اليه.«1»
مقصود از عنوان مباشر اعم از اين است كه فعل بدون استفاده از وسيله و ابزار از فاعل صادر شود، مانند: خفه كردن با دست و يا زدن با دست و يا پا، به گونه اى كه (حيوان) بميرد و يا اينكه قتل با استفاده ازوسيله اى صورت گيرد، مانند: تيراندازى و همانند آن و يا اينكه بدون تاويل (توجيه) از نظر عرف به او نسبت داده شود، مانند: انداختن در آتش و غير از اين موارد از وسايطى كه نسبت قتل باوجود آن صادق است.
از اين عبارت استفاده مى شود كه ملاك و معيار در عنوان مباشر، صدق عرفى نسبت كار به فاعل مباشر است، اعم از اينكه با وسيله باشد و يا نباشد.
ب . تعريف سبب در تعريف تسبيب نيز عبارات فقها مختلف است. محقق حلى در اين باره مى نويسد: الثانى التسبيب و هوكل فعل يحصل التلف بسببه كحفر البئر فى غير الملك، تسبيب عبارت است از: هر فعلى كه تلف به سبب آن حاصل گردد، مانند: كندن چاه در غير ملك.«2»
از اين تعريف استفاده مى شود كه مقصود از سبب در اين بحث سبب فلسفى نيست، كه از وجودش وجود مسبب لازم آيد بلكه سبب در اينجا بدين معناست كه تنها از نبود آن نبود مسبب لازم مى آيد.
پیوند: http://alzahra-mobarake.womenhc.com/
ازخداوند بخواهیم طعم حیا را به آنها بچشاند .
شاید زمانی که باید امر به معروف می کردیم سکوت کردیم .