شهادت امام حسين(ع) چه انعكاسي در جامعه اسلامي داشت؟
شهادت امام حسين(ع) چه انعكاسي در جامعه اسلامي داشت؟
پاسخ:
شهادت حسين (ع) در تمام مجامع اسلامى و بلاد مسلمان نشين باتأثر و تأسف شديد رو به رو شد. براى مسلمانها غم انگيزتر از خبر فجيع شهادت يگانه سبط رسول خدا و يادگار آن سرور خبرى نبود. با افشاگرىهاى اسيران كربلا و رفت و آمد مطلعين، عموم مردم از سوء رفتار بنىاميه با خاندان رسول خدا آگاه شدند و موج نفرت و انزجار به زودى همه جا را فرا گرفت حتى در اندرون خانه يزيد نيز صداى اعتراض بلند شد. و گروهى از كسانى كه براى جنگ با آن حضرت به كربلا رفته بودند تا زنده بودند در ناراحتى وفشار و عذاب روحى بودند. اگر چه در پارهاى از نقاط دور افتاده از مركز اسلام كه تربيت آنها تحت سلطه شديد اموى بود و كنترل اخبار، آنها را از آگاهى به حقايق آنچه در عالم اسلام اتفاق ميافتاد، مانع بود در ابتدا آنطور كه بايد شهادت آن حضرت به گوش افراد نرسيد، ولى با تبليغات و افشاگريهاى اسيران كربلا و رفت و آمد مطلعين، عموم مردم از سوء رفتار بنياميه با خاندان پيغمبر آگاه شدند و موج نفرت و انزجار به زودى همه جا را فرا گرفت.
دوست و دشمن، عالم و جاهل، زن و مرد، از اين واقعه انگشت حيرت به دندان گزيدند و از مهابت اين عمل وحشيانه و گستاخى و جسارتشان نسبت به هتك حرمت خدا و رسول تعجبها نمودند.
امّ سلمه كه در بين زنان پيغمبر (ص)، بعد از خديجه، امّ المؤمنين، نمونة برجسته يك زن مسلمان بود به روايت ابن سعد، وقتى خبر شهادت حسين (ع) به او رسيد (متعجبانه) گفت:
آيا چنين كارى را كردند؟ خداوند خانهها و قبرهايشان را از آتش پر كند، سپس آنقدر گريه كرد تا بيهوش شد.(1)
حسن بصرى ميگفت: اگر كشندگان حسين از قوم من بودند و مرا ميان بهشت و جهنم مختار ميساختند، آتش جهنم را بر بهشت ميگزيدم براى آنكه در بهشت، چشمم بروى پيغمبر (ص) نيفتد و از آن حضرت شرمنده نشوم.(2)
زهرى ميگويد: وقتى خبر شهادت حسين (ع) به ربيع بن خثيم رسيد گريه كرد و گفت:
كشتند جوانانى را كه اگر رسول خدا (ص) ايشان را ميديد دوست ميداشت آنها را و با دست خود به آنها غذا ميداد و آنها را بر زانوى خود مينشانيد.
عبدالله بن زبير گفت:
«حسين، مردن با كرامت و شرافت را بر زندگى با پستى و ذلت برگزيد. خدا حسين را رحمت كند و كشنده او را خوار سازد.
پرتوى از عظمت امام حسين (ع) صفحه 124، آيةالله لطف الله صافى گلپايگانى
به نقل از سايت تبيان
پىنوشت
(1)) تذكرة الخواص/ 227)
(2)) نورالابصار/ 106 و الاتحاف/ 24)