یاس
پیوند: http://yaseali1.womenhc.com/
پیوند: http://yaseali1.womenhc.com/
هنگامی که رسول خدا ص علی ع را در روز” غدیر خم” به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من کنت مولاه فعلی مولاه” هر کس من مولی و ولی او هستم علی مولی و ولی او است” چیزی نگذشت که این مساله در بلاد و شهرها منتشر شد” نعمان بن حارث فهری” خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد تو به ما دستور دادی شهادت به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی دهیم ما هم شهادت دادیم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی ما همه اینها را نیز پذیرفتیم، اما با اینها راضی نشدی تا اینکه این جوان (اشاره به علی (ع) است) را به جانشینی خود منصوب کردی، و گفتی: من کنت مولاه فعلی مولاه، آیا این سخنی است که از ناحیه خودت یا از سوی خدااست؟!
پیامبر (ص) فرمود:” قسم به خدایی که معبودی جز او نیست این از ناحیه خدا است".
” نعمان” روی بر گرداند در حالی که میگفت اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:” خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگی از آسمان بر ما بباران"! اینجا بود که سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت، همین جا آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ نازل گشت". آنچه را در بالا گفتیم مضمون عبارتی است که در” مجمع البیان” از” ابو القاسم حسکانی” با سلسله سندش از” امام صادق (ع)” نقل شده است.
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو
به منکر علی بگو نماز خود قضا کند
شهادت حسين (ع) در تمام مجامع اسلامى و بلاد مسلمان نشين باتأثر و تأسف شديد رو به رو شد. براى مسلمانها غم انگيزتر از خبر فجيع شهادت يگانه سبط رسول خدا و يادگار آن سرور خبرى نبود. با افشاگرىهاى اسيران كربلا و رفت و آمد مطلعين، عموم مردم از سوء رفتار بنىاميه با خاندان رسول خدا آگاه شدند و موج نفرت و انزجار به زودى همه جا را فرا گرفت حتى در اندرون خانه يزيد نيز صداى اعتراض بلند شد. و گروهى از كسانى كه براى جنگ با آن حضرت به كربلا رفته بودند تا زنده بودند در ناراحتى وفشار و عذاب روحى بودند. اگر چه در پارهاى از نقاط دور افتاده از مركز اسلام كه تربيت آنها تحت سلطه شديد اموى بود و كنترل اخبار، آنها را از آگاهى به حقايق آنچه در عالم اسلام اتفاق ميافتاد، مانع بود در ابتدا آنطور كه بايد شهادت آن حضرت به گوش افراد نرسيد، ولى با تبليغات و افشاگريهاى اسيران كربلا و رفت و آمد مطلعين، عموم مردم از سوء رفتار بنياميه با خاندان پيغمبر آگاه شدند و موج نفرت و انزجار به زودى همه جا را فرا گرفت.
دوست و دشمن، عالم و جاهل، زن و مرد، از اين واقعه انگشت حيرت به دندان گزيدند و از مهابت اين عمل وحشيانه و گستاخى و جسارتشان نسبت به هتك حرمت خدا و رسول تعجبها نمودند.
امّ سلمه كه در بين زنان پيغمبر (ص)، بعد از خديجه، امّ المؤمنين، نمونة برجسته يك زن مسلمان بود به روايت ابن سعد، وقتى خبر شهادت حسين (ع) به او رسيد (متعجبانه) گفت:
آيا چنين كارى را كردند؟ خداوند خانهها و قبرهايشان را از آتش پر كند، سپس آنقدر گريه كرد تا بيهوش شد.(1)
حسن بصرى ميگفت: اگر كشندگان حسين از قوم من بودند و مرا ميان بهشت و جهنم مختار ميساختند، آتش جهنم را بر بهشت ميگزيدم براى آنكه در بهشت، چشمم بروى پيغمبر (ص) نيفتد و از آن حضرت شرمنده نشوم.(2)
زهرى ميگويد: وقتى خبر شهادت حسين (ع) به ربيع بن خثيم رسيد گريه كرد و گفت:
كشتند جوانانى را كه اگر رسول خدا (ص) ايشان را ميديد دوست ميداشت آنها را و با دست خود به آنها غذا ميداد و آنها را بر زانوى خود مينشانيد.
عبدالله بن زبير گفت:
«حسين، مردن با كرامت و شرافت را بر زندگى با پستى و ذلت برگزيد. خدا حسين را رحمت كند و كشنده او را خوار سازد.
پرتوى از عظمت امام حسين (ع) صفحه 124، آيةالله لطف الله صافى گلپايگانى
به نقل از سايت تبيان
پىنوشت
(1)) تذكرة الخواص/ 227)
(2)) نورالابصار/ 106 و الاتحاف/ 24)
مربوط به :بيانات در ديدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ايران - 1390/05/16
عنوان فیش : امر به معروف و نهى از منكر
کلیدواژه(ها) : امر به معروف و نهى از منكر
«و اصلاح ذات البين»؛ ميانهى افراد را اگر اختلافى وجود دارد، اصلاح كنيم. «و افشاء العارفة و ستر العائبة»؛ دربارهى اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء كنيم، منتشر كنيم. از كسى، از مسئولى كار خوبى سراغ داريد، اين را بيان كنيد و بگوئيد. نقطهى مقابل: اگر چنانچه نقطهى منفىاى سراغ داريد، اين را افشاء نكنيد. افشاء نكردن معنايش اين نيست كه نهى از منكر نكنيد؛ چرا، به خود آن كسى كه به كارش اشكالى وارد است و بايد ايراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء كردن اين چيزها مصلحت نيست. در اين باره صحبتهاى زيادى هست. اين يك بخشى از اين دعاست. بيست و دو سه مطلب بود كه حالا اين شش هفت تايش را اجمالاً عرض كرديم. دلهامان را به اين سمت ببريم. از خدا بخواهيم كه «البسنى زينة المتّقين»؛ آرايش متقين را به ما بدهد. بالاخره چاره جز اين نيست. روزه هم در قرآن «لعلّكم تتّقون» است؛ روزه را واجب فرمود براى اينكه ما تقوا پيشه كنيم. از جملهى موارد تقوا اينهاست.